تاريخ : 7 / 6 / 1392برچسب:, | 18:33 | نويسنده : marjan heydari

نه میتونم بمونم نه میتونم برم..
چقد بده این حس رو داشته باشی..
حالم بیشتر از روزهای قبل گرفته...
دنیا و کاراش.بازیاش.قسمتم.این زندگی به کامم تلخ شده.....هیچ جوریم شیرین نمیشه!
هرکاری میکنم نیمتونم خودمو باشرایط وفق بدم..تقصیرمن چیه؟
دارم حسای جدیدی رو تجربه میکنم تو زندگیم...حس اینکه باید بیخیال ارزوهای که داشتم بشم
حس اینکه خودمو بزنم به بیخیالی و بگم هر چی باداباد!
از یه ادم شوخ یه ادم جدی ساختم...تغییرکردم...تغییراتی که من نمیخواستمشون.
نمیتونم اینجوری زندگی کنم..راه دیگه ای برام نمونده.یه راه هست.اونم برگشتن...اما نمیتونم...بعضی وقت ها دلم واسه خودم میسوزه...احساس میکنم گناه دارم!
دلم تنگه...تنهای تنهام.....
همیشه یه دلیل هست که اشکمو اخره روز درمیاره و نزاره با ارامش(حتی مصنوعی و کاذب)بخوابم.
اما با این حال بازم امیدوارم....شاید یه امید الکی که هیچوقت حقیقت پیدا نکنه و من به ارزوم نرسم و واسه رسیدن به ارزوم از تلاش کردن دست نمیکشم!حرف زیاده ولی فعلا تا همینجا داشته باشین
...


برچسب‌ها:
تاريخ : 7 / 6 / 1392برچسب:, | 18:21 | نويسنده : marjan heydari
تاريخ : 7 / 6 / 1392برچسب:, | 17:12 | نويسنده : marjan heydari
تاريخ : 7 / 6 / 1392برچسب:, | 17:4 | نويسنده : marjan heydari
تاريخ : 7 / 6 / 1392برچسب:, | 17:2 | نويسنده : marjan heydari

عکس عاشقانه دختر و پسر

مجموعه عکس های ناز و عاشقانه از عشق دختر و پسر

یادت باشد دلت كه شكست،سرت را بالا بگیری...
تلافی نكن،فریاد نزن،شرمگین نباش
دل شكسته،گوشه هایش تیز است
مبادا دل و دست آدمی كه روزی
دلدارت بود،زخمی كنی به كین
مبادا كه فراموش كنی،روزی شادیش آرزویت بود
 
صبور باش و ساكت....
 
مشاهده تصاویر عاشقانه بیشتر در ادامه مطلب...


برچسب‌ها: ادامه مطلب
تاريخ : 7 / 6 / 1392برچسب:, | 15:10 | نويسنده : marjan heydari

 
گیرم که پنجره باز باشد
گیرم که باد هم بوزد
نه پرده خیال رقصیدن دارد
و نه گیسوان من!!!
 
متن های زیبا و دلنشین عاشقانه به همراه عکس


برچسب‌ها:
تاريخ : 7 / 6 / 1392برچسب:, | 15:7 | نويسنده : marjan heydari

متن غم انگیز
جلوی بعضی از  خاطره ها باید نوشت.....
آهسته به یاد آورده شود.....
...خطر ریزش اشک..


برچسب‌ها:
تاريخ : 6 / 6 / 1392برچسب:, | 10:36 | نويسنده : marjan heydari

مـטּ هموטּ בیوونـﮧ ام که هیچوقـت عوض نمیشـﮧ …

همونـے کـﮧ همـﮧ باهاش خوشآلـטּ اما کسے باهاش نمے مونـﮧ …

همونـے کـﮧ اونقـבر یـﮧ آهنـگــ رو گوش میـבه کـﮧ از ترانـﮧ گرفتــﮧ تا ریتــمـ و خواننـבش متنفر بشـﮧ …

همونـے کـﮧ هـق هـق همـﮧ رو بـﮧ جوטּ בل گوش میــבه امـا خـوבش بغضـاش رو زیــر بالـش میتـرکونـﮧ …

همونـے کـﮧ همـﮧ فکــر میکنــטּ سختـﮧ، سنگـﮧ اما بـا هـر تلنــگرے میشکنـﮧ …

همونـے کـﮧ مواظبــﮧ کسے ناراحت نشـﮧ امـا همــﮧ ناراحتش میکنـטּ …

همونـے کـﮧ تکیــﮧ گاه خوبیــﮧ امـا واسش تکیــﮧ گاهے نیس …

همونـے کـﮧ کلے حرفــ בاره اما همیشـﮧ ساکتـــﮧ …

همونـے کـﮧ سعے میکنــﮧ کسے رو اذیت نکنــﮧ اما همــﮧ اذیتش میکنــטּ …

همونـے کـﮧ همیشـﮧ همـﮧ رو میخنـבونــﮧ و میخنــבه امـا تــﮧ בلــش هیچـوقتــ شاב نیست…

مـטּ اینمـ .. آره


برچسب‌ها:
تاريخ : 6 / 6 / 1392برچسب:, | 10:29 | نويسنده : marjan heydari

دلم به حال پسری سوخت که وقتی گفتم کفش هایم را خوب واکس بزن گفت :

خاطرت جمع باشد مثل سرنوشتم برایت سیاه سیاهش میکنم...

.

.

.

.

خدایااااا.............ایوب را به زمین بیاور!میخواهم برایش از صبر بگویم!

.

.

.

.

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 4 / 6 / 1392برچسب:, | 11:49 | نويسنده : marjan heydari

دیگر عاشقانه نمینویسم...
اگر نوشته ام مخاطب خاص ندارد ,چون کسی ارزش خاص بودن را ندارد.

جز خدایم..

عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.


برچسب‌ها:
تاريخ : 4 / 6 / 1392برچسب:, | 11:42 | نويسنده : marjan heydari

از زندگـــــی کسی حذف شدم ؛

کــــه برای داشتنش

خیلی ها را

از زندگــــــی ام حذف کرده بودمــــــــ . . . . . . .

860e643bacda4e9c40bc6740d6618a90-425


برچسب‌ها:
تاريخ : 4 / 6 / 1392برچسب:, | 11:37 | نويسنده : marjan heydari

خدایا حواست هست؟!

صدای هق هق گریه هایم.از همان گلویی می آید که تو…
از رگش به من نزدیک تری!!!.

4e292803ec64e1ddac7837d0da920016-425


برچسب‌ها:
تاريخ : 4 / 6 / 1392برچسب:, | 11:16 | نويسنده : marjan heydari

 
حرفــــــــي نـــزن چيــــــزي نـــــــگو بــــراي آنکـــه چشم هايـت همه حرفها را بــــي پـــــرده به من مي
 گـــويـنـــد...!! پس چيـــزي نـگو حرفــــــي نزن امــا هميشـــه بـــه من نگــاه کن
تـا بفـهمم چـه مـــي گو يــــــي...

عکس عاشقانه جالب - jazzaab.ir


برچسب‌ها:
تاريخ : 3 / 6 / 1392برچسب:, | 21:47 | نويسنده : marjan heydari

 اومدم وبلاگمو چک کنم امروز نظردادن که بزار بقیه باورت داشته باشنو انقدر نیا خودت تو وبلاگت که بازدیدت بره بالا...

از خنده ترقیدیم خلاصه...اخه ادمه زرننننگ من بخوام ده بار بیس بار بیام وبلاگم دیگه نه 400 بار..

ادم واقعا میمونه چی بگه به اینا...

شما اگه اینکارو میکنی دیگه به بقیه تهمت نزن!اخه اینم حسودی داره؟

دفعه بعد خواستی ازین چیزا بگیو ادرس چتروم بزاری واسم یکم فکر کن عزیزم بعد....


برچسب‌ها:
تاريخ : 3 / 6 / 1392برچسب:, | 10:50 | نويسنده : marjan heydari

دیگر از آن همــه شیطنت وشلوغی خبری نیسـت !

آنقـدر بخاطر ضربدرهای جلوی اسمـم چوب روزگار راخوردم کـه

تبدیل شدم به ساکت ترین شاگـرد کلاس زندگی …


برچسب‌ها:
تاريخ : 30 / 5 / 1392برچسب:, | 21:0 | نويسنده : marjan heydari

به عشق در یک نگاه اعتقاد ندارم ؛ اما .... به اینکه یه نفر در یک لحظه از چشمت بیافته شدیداً معتقدم ... !!!


برچسب‌ها:
تاريخ : 30 / 5 / 1392برچسب:, | 20:55 | نويسنده : marjan heydari

هیس!!

دلم را خوابانده ام

تا بیدار نشده و بهانت رو نگرفته...

برو...


برچسب‌ها:
تاريخ : 29 / 5 / 1392برچسب:, | 17:44 | نويسنده : marjan heydari


این عشق‌هایی که تا به وصال ختم شد، تا کمی به دست انداز افتاد، تا سر و کلۀ یک بچه تویش پیدا شد، منهدم می‌شوند، انگار که اصلا از اول وجود نداشتند، این‌ها را می‌شود مصداق عشق راستین دانست؟ اصلا رویتان می‌شود اسم اینها را عشق بگذارید؟
 
نمی‌دانم ما چرا فکر می‌کنیم هر چیزی که توی کتاب‌ها در مورش حرف بزنند الا و لابد آن بیرون هم می‌شود مصداقش را پیدا کرد. حتی در مورد گزاره‌های علمی دقیق هم نمی‌شود قسم حضرت عباس خورد که متعلقشان بیرون از کتاب هم دقیقا به همان نحوی که داخل کتاب شرح داده شده، عمل کنند. دیگر چه رسد به پدیده‌های انسانی که شکر خدا نه سر دارند نه ته. نه درست حسابی می‌شود تعریفشان کرد، نه می‌شود صاف بهشان اشاره کرد و گفت ایناهاش، این همان پدیده است که در موردش در فلان کتاب بحث شده بود.
 
من
فکر
می‌کنم
 
ادبیات ما، شعرای ما، نویسنده‌های ما، هنرمندهای ما، همۀ آنهایی که یکجورهایی حس و نه عقل محاسبه‌گر ما را مخاطب قرار می‌داده‌اند (و می‌دهند) در طول سال‌ها و قرن‌ها یک کلاه بزرگی سر ما گذاشته‌اند به نام عشق. یک کهن الگو از نمی‌دانم کجا در آورده‌اند به اسم لیلی و مجنون/ خسرو و شیرین/ رومئو و ژولیت/ و فلان و بیسار. بعد تا توانسته‌اند طی قرن‌های متمادی آن را در شکل‌های مختلف بازآفرینی کرده‌اند. هنوز هم دارند می‌کنند. من فکر می‌کنم این هنرمندان آنچه را که دوست داشتند واقعا باشد و نبود/ نیست، می‌چپانند توی کتاب‌هایشان، توی فریم عکس‌هایشان، توی بیت‌های غزل‌هایشان و به اسم عشق تحویلمان می‌دهند. و نتیجه می‌شود اینکه توقع ما را از خودمان، آدم‌های اطرافمان و زندگی، بیخودی بالا می‌برند.
 
کو؟ کجاست؟ این بیرون به من عشق نشان بدهید. این بیرون به من مجنون نشان بدهید. لیلی نشان بدهید. مجنونی نشان بدهید که چشمش فقط لیلی‌اش را ببیند. لیلی‌ای که فقط مجنون ِ مجنونش باشد. این بیرون کجاست فرهادی که بخاطر معشوقش کوه بکند. آهان. گفتم معشوق. اصلا معشوق کیست؟ عاشق کیست؟ اصلا این اسامی کلی مصداق هم دارند؟ نکند اصلا کلی طبیعی نیستند و فقط کلی ذهنی‌اند؟ نکند این همه وقت همه می‌دانستند که اینها فقط کلی ذهنی‌اند و بیخودی گوش شما و من و خودشان را با قصه‌های عاشقانه پر می‌کردند؟
 
الان ذهنتان فوری نرود سراغ پسرخاله و دختر همسایه و دختر عموی بابای نمی دانم کی‌تان که قصۀ عشقش گوش خلق را پاره کرده. من هم از این نمونه‌ها توی جیبم زیاد دارم که رو کنم. ولی خداوکیلی این عشق‌های تاریخ انقضادار را می‌شود مصداق همان کهن الگوی عشق دانست؟ این عشق‌هایی که تا به وصال ختم شد، تا کمی به دست انداز افتاد، تا سر و کلۀ یک بچه تویش پیدا شد، منهدم می‌شوند، انگار که اصلا از اول وجود نداشتند، این‌ها را می‌شود مصداق عشق راستین دانست؟ اصلا رویتان می‌شود اسم اینها را عشق بگذارید؟
 
 
من
فکر
می‌کنم
 
همه سرکاریم. عشق/ عاشق/ معشوق کلی‌های بی مصداق‌اند. اسم‌های بی مسمّا. من فکر می‌کنم به نفع تک تکمان است که زودتر بیدار شویم و توقعمان را از زندگی و آدم‌ها بیاوریم پائین. که اگر نیاوریم همینطور پشت سر هم با سر می‌خوریم توی دیوار. به نظرم نباید بیشتر از این خودمان را معطل چیزی به اسم عشق کنیم. نیست. گشتم، نبود؛ نگرد، نیست. چرا، یک حسی بین آدم‌ها هست‌ها، یک حس تعلق خاطر هست ولی این حس تعلق خاطر اینقدر در مقابل آن عشق اسطوره‌ای ِ توی کتاب‌ها حقیر و کوچک و مسخره است که نباید اسمش را گذاشت عشق. ته ته‌ش می‌شود بهش گفت علاقه. می‌شود بهش گفت تعلق خاطر. می شود بهش گفت دل دادن. ولی این‌ها هنوز عشق نیستند. اینها مختصات عشق لیلی و مجنون را ندارند. من مجنونی ندیده‌ام که خودش را بخاطر لیلی‌اش بکشد. از دوری‌اش بمیرد. لیلی‌ای ندیده ام که در فراق مجنونش بسوزد. ولی الی ماشالله لیلی دیده‌ام که تا دو ماه مجنونش را ندید یادش می‌رود که اصلا مجنونی هم داشته. و الی ماشالله مجنون دیده‌ام که با وجود این که لیلی‌ای دم دستش دارد ولی دلش پیش لیلی ِ سر کوچه، لیلی ِ خاله، لیلی ِ همسایه و هزار تا لیلی دیگر هم هست. من هنوز دلی ندیده‌ام که دربست مال معشوقش باشد.-98 لاو- دلی که خاطر هیچ کسی الا معشوقش را نخواهد. دلی که فقط و فقط و فقط برای معشوقش بتپد. ولی الی ماشالله دل دیده‌ام که دروازه دارد به چه گشادی، که هزارتا هزارتا معشوق درش جا می‌شود. من تعلق خاطر دیده‌ام، دوست داشتن دیده‌ام، خاطرخواهی دیده‌ام ولی عشق ِ بدون تاریخ انقضا ندیده‌ام. عشق بی غل و غش ندیده‌ام.
 
من
فکر
می‌کنم
 
گول کتاب‌ها و قصه‌ها و شعرها را خورده‌ام این همه وقت. الان می‌خواهم بیدار بشوم. توقعم را از زندگی و آدم‌ها بیاورم پائین. می‌خواهم فکر نکنم یک جایی توی این دنیا می‌شود عشق پیور ِ پیور ِ پیور پیدا کرد. یا می‌شود آدمِ پیور ِ پیور ِ پیور پیدا کرد که تنها یک نفر و همان یک نفر را دوست داشته باشد. می‌خواهم به مردهای زن دار ِ به اصطلاح عاشق و به زن‌های مرد دار به اصطلاح عاشق حق بدهم که پیور ِ پیور ِ پیور نباشند. گاهی خطا کنند. گاهی پایشان بلغزد.
 
من
فکر
می‌کنم
 
اگر نگاهمان را به این مقوله عوض کنیم، اگر زودتر بیدار شویم و فکر نکنیم کهن الگوی لیلی و مجنون بر هر رابطۀ به اصطلاح عاشقانه‌ای باید صدق کند، و توقع نداشته باشیم که هر رابطه‌ای مختصات رابطۀ لیلی و مجنون را داشته باشد، آن وقت توی فهم روابط انسانی موفق‌تر بشویم. آن وقت دست کم توقعمان را از آدم‌ها کمتر می‌کنیم و با دیدن یک لغزش، یک خطا، یک به اصطلاح خیانت این همه داغ نمی‌کنیم. آن وقت حداقل می‌توانیم آدم‌ها را راحت‌تر بفهمیم و مهمتر از آن راحت‌تر ببخشیم.
 
من
فکر
می‌کنم
 
همین که زن‌ها و مردها بتوانند با هم خوب زندگی کنند کلی هنر کرده‌اند، همین که هم را کمی دوست داشته باشند کلی در حق هم لطف کرده‌اند، دیگر عاشق و معشوق بودن آن هم با مختصات عشق لیلی و مجنون، پیش کش.
 


برچسب‌ها:
تاريخ : 29 / 5 / 1392برچسب:, | 15:25 | نويسنده : marjan heydari

 او راحت ازمن گذشت....

اگرخداهم از او راحت بگذرد....

قیامت رامن بپاخواهم کرد....


برچسب‌ها:
تاريخ : 21 / 5 / 1392برچسب:, | 12:22 | نويسنده : marjan heydari

 

 

 

گلکسی اس 4 برنده نبرد اسمارت فون‌ها

گلکسی اس 4 برنده نبرد اسمارت فون‌ها
بالاخره نبرد اسمارت فون‌ها به پایان رسید و گلکسی اس 4 با اختلاف نه چندان زیادی توانست بر پرچمدار تماما شیشه‌ای سونی غلبه کند. در این نبرد که در قالب تورنومنت طی نزدیک به 5 هفته برگزار گردید، تلفن‌ها با توجه به رای کاربران زومیت بر حریفان خود پیروز شدند و این بدین معناست که تلفن برتر این مسابقه لزوما انتخاب اول زومیت نیست.

در مرحله نهایی مسابقه بیش از 10 هزار نفر یا به عبارت بهتر 10 هزار IP ثبت شد که در نوع خود رکود تازه‌ای است. در نهایت در مرحله فینال
گلکسی اس4 ، پرچم دار 2013 سامسونگ توانست با اختلاف کمی بر اکسپریا Z سونی غلبه کند. طرفداران هر دو برند تمام تلاش خود را نمودند تا محصول مورد علاقه‌شان در نبرد پیروز شود و در این راه از تبلیغ محصول خود در انجمن‌های مختلف و تشویق مردم به رای به محصول مورد نظرشان نیز اجتناب نکردند.
گلکسی اس 4 برنده نبرد اسمارت فون‌ها
شاید این نتیجه برای برخی از کاربران خوشایند نباشد اما به هر حال گلکسی اس 4 توانست با کسب رای بیشتر قهرمان این دوره از مسابقات شود. لازم است بار دیگر به این نکته اشاره کنیم که ما هنوز شانس کار کردن با گلکسی اس 4 را نداشته‌ایم تا بتوانیم آن را با دیگر پرچمداران این مسابقه مورد مقایسه و ارزیابی قرار دهیم و نتیجه این مسابقات لزوما با نظر زومیت یکسان نیست.

مراحل مختلف مسابقه:

فینال نبرد اسمارت فون‌ها: گلکسی اس 4 در مقابل اکسپریا زد
نبرد اسمارت فون ها راند 6: اچ‌تی‌سی وان در مقابل اکسپریا Z
نبرد اسمارت فون‌ها راند 5: لومیا 920 در مقابل گلکسی اس 4
نبرد اسمارت فون‌ها راند 4: آیفون 5 در مقابل اکسپریا Z
نبرد اسمارت فون‌ها راند 3: اپتیمس جی پرو در مقابل وان
نبرد اسمارت فون‌ها راند 2: لومیا 920 در مقابل نکسوس 4
نبرد اسمارت فون‌ها راند 1: گلکسی اس 4 در مقابل ریزر مکس اچ‌دی
*********

 

 

 

یکم ناراحتم چون گلکسی اس 4حقش نبود


برچسب‌ها:
تاريخ : 20 / 5 / 1392برچسب:, | 11:20 | نويسنده : marjan heydari
تاريخ : 20 / 5 / 1392برچسب:, | 11:19 | نويسنده : marjan heydari
تاريخ : 20 / 5 / 1392برچسب:, | 11:18 | نويسنده : marjan heydari
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:راز و نیاز با خدا"عشق خدا, | 15:15 | نويسنده : marjan heydari

خدایا!
 
به دل نگیر اگر گاهی
 
"زبانم" از شکرت باز می ایستد
 
تقصیری ندارد...
 
" قاصر " است
 
کم می آورد در برابر بزرگی ات...
 
لکنت می گیرند واژه هایم در برابرت!
 
در دلم اما همیشه...
 
ذکر خیرت جاریست...
 
من برای بندگی تو هزار ویک دلیل می خواهم
 
ممنونم که بی چون وچرا برایم خدایی می کنی...
 


برچسب‌ها:

دوست داشتن از عشق برتر است .

و من هرگز خود را

تا سطح بلند ترین قله ی عشق های بلند

پایین نخواهم آورد .


برچسب‌ها:


چــرا آدمـــا نمیـــدونن بعضــــــــی

وقتهــــا خـــــداحافـــــظ یعنـــــــی :

" نــــذار برم "

یعنـــــــی بــرم گــــردون

سفــــت بغلـــــم کـــن

ســـــرمو بچـــــسبـــون به سینــــه ت و

بگــــــو :

"خدافــــظ و زهــــر مـــار"

بیخــــــود کــــردی میگی خدافـــــظ

مگـــــه میـــذارم بــــری؟!!

مــــــگه الکیــــــــه!!!!"

چــــــــرا نمیـــــفهمـــــن نمیخــــــــوای بری؟!!!

چـــــــــرا میـــــــذارن بــــری...؟!!


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:, | 14:55 | نويسنده : marjan heydari

 
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ...
چون به قلب همدیگه زخم زدن ...
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ...
چون زمانی عاشق بودن ...
تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن
 

epz1i0twydsdrvqwjhur.jpg


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:, | 14:44 | نويسنده : marjan heydari

 

آدم ها هرچــقدر که کسی رو بیشتر دوست داشته باشند

 

 

زودتـــر از دستش ناراحـت میشند

 

 

این حساسیت زیاد فقط از روی عشقه

 

پس به جای بحث ک ردن درکشون کنیم.

4l5tioclhu5c8qzda85y.jpg

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:, | 14:25 | نويسنده : marjan heydari

 

 
 اگه כּهایت נۅست נاشتن
נړقطړه ے باړاכּ است
من נړیا ړا تقدیمت مےڪنم . . .

pysb8ytry26ycmrlo5.jpg

 


برچسب‌ها: