تاريخ : 30 / 5 / 1392برچسب:, | 21:0 | نويسنده : marjan heydari

به عشق در یک نگاه اعتقاد ندارم ؛ اما .... به اینکه یه نفر در یک لحظه از چشمت بیافته شدیداً معتقدم ... !!!


برچسب‌ها:
تاريخ : 30 / 5 / 1392برچسب:, | 20:55 | نويسنده : marjan heydari

هیس!!

دلم را خوابانده ام

تا بیدار نشده و بهانت رو نگرفته...

برو...


برچسب‌ها:
تاريخ : 29 / 5 / 1392برچسب:, | 17:44 | نويسنده : marjan heydari


این عشق‌هایی که تا به وصال ختم شد، تا کمی به دست انداز افتاد، تا سر و کلۀ یک بچه تویش پیدا شد، منهدم می‌شوند، انگار که اصلا از اول وجود نداشتند، این‌ها را می‌شود مصداق عشق راستین دانست؟ اصلا رویتان می‌شود اسم اینها را عشق بگذارید؟
 
نمی‌دانم ما چرا فکر می‌کنیم هر چیزی که توی کتاب‌ها در مورش حرف بزنند الا و لابد آن بیرون هم می‌شود مصداقش را پیدا کرد. حتی در مورد گزاره‌های علمی دقیق هم نمی‌شود قسم حضرت عباس خورد که متعلقشان بیرون از کتاب هم دقیقا به همان نحوی که داخل کتاب شرح داده شده، عمل کنند. دیگر چه رسد به پدیده‌های انسانی که شکر خدا نه سر دارند نه ته. نه درست حسابی می‌شود تعریفشان کرد، نه می‌شود صاف بهشان اشاره کرد و گفت ایناهاش، این همان پدیده است که در موردش در فلان کتاب بحث شده بود.
 
من
فکر
می‌کنم
 
ادبیات ما، شعرای ما، نویسنده‌های ما، هنرمندهای ما، همۀ آنهایی که یکجورهایی حس و نه عقل محاسبه‌گر ما را مخاطب قرار می‌داده‌اند (و می‌دهند) در طول سال‌ها و قرن‌ها یک کلاه بزرگی سر ما گذاشته‌اند به نام عشق. یک کهن الگو از نمی‌دانم کجا در آورده‌اند به اسم لیلی و مجنون/ خسرو و شیرین/ رومئو و ژولیت/ و فلان و بیسار. بعد تا توانسته‌اند طی قرن‌های متمادی آن را در شکل‌های مختلف بازآفرینی کرده‌اند. هنوز هم دارند می‌کنند. من فکر می‌کنم این هنرمندان آنچه را که دوست داشتند واقعا باشد و نبود/ نیست، می‌چپانند توی کتاب‌هایشان، توی فریم عکس‌هایشان، توی بیت‌های غزل‌هایشان و به اسم عشق تحویلمان می‌دهند. و نتیجه می‌شود اینکه توقع ما را از خودمان، آدم‌های اطرافمان و زندگی، بیخودی بالا می‌برند.
 
کو؟ کجاست؟ این بیرون به من عشق نشان بدهید. این بیرون به من مجنون نشان بدهید. لیلی نشان بدهید. مجنونی نشان بدهید که چشمش فقط لیلی‌اش را ببیند. لیلی‌ای که فقط مجنون ِ مجنونش باشد. این بیرون کجاست فرهادی که بخاطر معشوقش کوه بکند. آهان. گفتم معشوق. اصلا معشوق کیست؟ عاشق کیست؟ اصلا این اسامی کلی مصداق هم دارند؟ نکند اصلا کلی طبیعی نیستند و فقط کلی ذهنی‌اند؟ نکند این همه وقت همه می‌دانستند که اینها فقط کلی ذهنی‌اند و بیخودی گوش شما و من و خودشان را با قصه‌های عاشقانه پر می‌کردند؟
 
الان ذهنتان فوری نرود سراغ پسرخاله و دختر همسایه و دختر عموی بابای نمی دانم کی‌تان که قصۀ عشقش گوش خلق را پاره کرده. من هم از این نمونه‌ها توی جیبم زیاد دارم که رو کنم. ولی خداوکیلی این عشق‌های تاریخ انقضادار را می‌شود مصداق همان کهن الگوی عشق دانست؟ این عشق‌هایی که تا به وصال ختم شد، تا کمی به دست انداز افتاد، تا سر و کلۀ یک بچه تویش پیدا شد، منهدم می‌شوند، انگار که اصلا از اول وجود نداشتند، این‌ها را می‌شود مصداق عشق راستین دانست؟ اصلا رویتان می‌شود اسم اینها را عشق بگذارید؟
 
 
من
فکر
می‌کنم
 
همه سرکاریم. عشق/ عاشق/ معشوق کلی‌های بی مصداق‌اند. اسم‌های بی مسمّا. من فکر می‌کنم به نفع تک تکمان است که زودتر بیدار شویم و توقعمان را از زندگی و آدم‌ها بیاوریم پائین. که اگر نیاوریم همینطور پشت سر هم با سر می‌خوریم توی دیوار. به نظرم نباید بیشتر از این خودمان را معطل چیزی به اسم عشق کنیم. نیست. گشتم، نبود؛ نگرد، نیست. چرا، یک حسی بین آدم‌ها هست‌ها، یک حس تعلق خاطر هست ولی این حس تعلق خاطر اینقدر در مقابل آن عشق اسطوره‌ای ِ توی کتاب‌ها حقیر و کوچک و مسخره است که نباید اسمش را گذاشت عشق. ته ته‌ش می‌شود بهش گفت علاقه. می‌شود بهش گفت تعلق خاطر. می شود بهش گفت دل دادن. ولی این‌ها هنوز عشق نیستند. اینها مختصات عشق لیلی و مجنون را ندارند. من مجنونی ندیده‌ام که خودش را بخاطر لیلی‌اش بکشد. از دوری‌اش بمیرد. لیلی‌ای ندیده ام که در فراق مجنونش بسوزد. ولی الی ماشالله لیلی دیده‌ام که تا دو ماه مجنونش را ندید یادش می‌رود که اصلا مجنونی هم داشته. و الی ماشالله مجنون دیده‌ام که با وجود این که لیلی‌ای دم دستش دارد ولی دلش پیش لیلی ِ سر کوچه، لیلی ِ خاله، لیلی ِ همسایه و هزار تا لیلی دیگر هم هست. من هنوز دلی ندیده‌ام که دربست مال معشوقش باشد.-98 لاو- دلی که خاطر هیچ کسی الا معشوقش را نخواهد. دلی که فقط و فقط و فقط برای معشوقش بتپد. ولی الی ماشالله دل دیده‌ام که دروازه دارد به چه گشادی، که هزارتا هزارتا معشوق درش جا می‌شود. من تعلق خاطر دیده‌ام، دوست داشتن دیده‌ام، خاطرخواهی دیده‌ام ولی عشق ِ بدون تاریخ انقضا ندیده‌ام. عشق بی غل و غش ندیده‌ام.
 
من
فکر
می‌کنم
 
گول کتاب‌ها و قصه‌ها و شعرها را خورده‌ام این همه وقت. الان می‌خواهم بیدار بشوم. توقعم را از زندگی و آدم‌ها بیاورم پائین. می‌خواهم فکر نکنم یک جایی توی این دنیا می‌شود عشق پیور ِ پیور ِ پیور پیدا کرد. یا می‌شود آدمِ پیور ِ پیور ِ پیور پیدا کرد که تنها یک نفر و همان یک نفر را دوست داشته باشد. می‌خواهم به مردهای زن دار ِ به اصطلاح عاشق و به زن‌های مرد دار به اصطلاح عاشق حق بدهم که پیور ِ پیور ِ پیور نباشند. گاهی خطا کنند. گاهی پایشان بلغزد.
 
من
فکر
می‌کنم
 
اگر نگاهمان را به این مقوله عوض کنیم، اگر زودتر بیدار شویم و فکر نکنیم کهن الگوی لیلی و مجنون بر هر رابطۀ به اصطلاح عاشقانه‌ای باید صدق کند، و توقع نداشته باشیم که هر رابطه‌ای مختصات رابطۀ لیلی و مجنون را داشته باشد، آن وقت توی فهم روابط انسانی موفق‌تر بشویم. آن وقت دست کم توقعمان را از آدم‌ها کمتر می‌کنیم و با دیدن یک لغزش، یک خطا، یک به اصطلاح خیانت این همه داغ نمی‌کنیم. آن وقت حداقل می‌توانیم آدم‌ها را راحت‌تر بفهمیم و مهمتر از آن راحت‌تر ببخشیم.
 
من
فکر
می‌کنم
 
همین که زن‌ها و مردها بتوانند با هم خوب زندگی کنند کلی هنر کرده‌اند، همین که هم را کمی دوست داشته باشند کلی در حق هم لطف کرده‌اند، دیگر عاشق و معشوق بودن آن هم با مختصات عشق لیلی و مجنون، پیش کش.
 


برچسب‌ها:
تاريخ : 29 / 5 / 1392برچسب:, | 15:25 | نويسنده : marjan heydari

 او راحت ازمن گذشت....

اگرخداهم از او راحت بگذرد....

قیامت رامن بپاخواهم کرد....


برچسب‌ها:
تاريخ : 21 / 5 / 1392برچسب:, | 12:22 | نويسنده : marjan heydari

 

 

 

گلکسی اس 4 برنده نبرد اسمارت فون‌ها

گلکسی اس 4 برنده نبرد اسمارت فون‌ها
بالاخره نبرد اسمارت فون‌ها به پایان رسید و گلکسی اس 4 با اختلاف نه چندان زیادی توانست بر پرچمدار تماما شیشه‌ای سونی غلبه کند. در این نبرد که در قالب تورنومنت طی نزدیک به 5 هفته برگزار گردید، تلفن‌ها با توجه به رای کاربران زومیت بر حریفان خود پیروز شدند و این بدین معناست که تلفن برتر این مسابقه لزوما انتخاب اول زومیت نیست.

در مرحله نهایی مسابقه بیش از 10 هزار نفر یا به عبارت بهتر 10 هزار IP ثبت شد که در نوع خود رکود تازه‌ای است. در نهایت در مرحله فینال
گلکسی اس4 ، پرچم دار 2013 سامسونگ توانست با اختلاف کمی بر اکسپریا Z سونی غلبه کند. طرفداران هر دو برند تمام تلاش خود را نمودند تا محصول مورد علاقه‌شان در نبرد پیروز شود و در این راه از تبلیغ محصول خود در انجمن‌های مختلف و تشویق مردم به رای به محصول مورد نظرشان نیز اجتناب نکردند.
گلکسی اس 4 برنده نبرد اسمارت فون‌ها
شاید این نتیجه برای برخی از کاربران خوشایند نباشد اما به هر حال گلکسی اس 4 توانست با کسب رای بیشتر قهرمان این دوره از مسابقات شود. لازم است بار دیگر به این نکته اشاره کنیم که ما هنوز شانس کار کردن با گلکسی اس 4 را نداشته‌ایم تا بتوانیم آن را با دیگر پرچمداران این مسابقه مورد مقایسه و ارزیابی قرار دهیم و نتیجه این مسابقات لزوما با نظر زومیت یکسان نیست.

مراحل مختلف مسابقه:

فینال نبرد اسمارت فون‌ها: گلکسی اس 4 در مقابل اکسپریا زد
نبرد اسمارت فون ها راند 6: اچ‌تی‌سی وان در مقابل اکسپریا Z
نبرد اسمارت فون‌ها راند 5: لومیا 920 در مقابل گلکسی اس 4
نبرد اسمارت فون‌ها راند 4: آیفون 5 در مقابل اکسپریا Z
نبرد اسمارت فون‌ها راند 3: اپتیمس جی پرو در مقابل وان
نبرد اسمارت فون‌ها راند 2: لومیا 920 در مقابل نکسوس 4
نبرد اسمارت فون‌ها راند 1: گلکسی اس 4 در مقابل ریزر مکس اچ‌دی
*********

 

 

 

یکم ناراحتم چون گلکسی اس 4حقش نبود


برچسب‌ها:
تاريخ : 20 / 5 / 1392برچسب:, | 11:20 | نويسنده : marjan heydari
تاريخ : 20 / 5 / 1392برچسب:, | 11:19 | نويسنده : marjan heydari
تاريخ : 20 / 5 / 1392برچسب:, | 11:18 | نويسنده : marjan heydari
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:راز و نیاز با خدا"عشق خدا, | 15:15 | نويسنده : marjan heydari

خدایا!
 
به دل نگیر اگر گاهی
 
"زبانم" از شکرت باز می ایستد
 
تقصیری ندارد...
 
" قاصر " است
 
کم می آورد در برابر بزرگی ات...
 
لکنت می گیرند واژه هایم در برابرت!
 
در دلم اما همیشه...
 
ذکر خیرت جاریست...
 
من برای بندگی تو هزار ویک دلیل می خواهم
 
ممنونم که بی چون وچرا برایم خدایی می کنی...
 


برچسب‌ها:

دوست داشتن از عشق برتر است .

و من هرگز خود را

تا سطح بلند ترین قله ی عشق های بلند

پایین نخواهم آورد .


برچسب‌ها:


چــرا آدمـــا نمیـــدونن بعضــــــــی

وقتهــــا خـــــداحافـــــظ یعنـــــــی :

" نــــذار برم "

یعنـــــــی بــرم گــــردون

سفــــت بغلـــــم کـــن

ســـــرمو بچـــــسبـــون به سینــــه ت و

بگــــــو :

"خدافــــظ و زهــــر مـــار"

بیخــــــود کــــردی میگی خدافـــــظ

مگـــــه میـــذارم بــــری؟!!

مــــــگه الکیــــــــه!!!!"

چــــــــرا نمیـــــفهمـــــن نمیخــــــــوای بری؟!!!

چـــــــــرا میـــــــذارن بــــری...؟!!


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:, | 14:55 | نويسنده : marjan heydari

 
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ...
چون به قلب همدیگه زخم زدن ...
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ...
چون زمانی عاشق بودن ...
تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن
 

epz1i0twydsdrvqwjhur.jpg


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:, | 14:44 | نويسنده : marjan heydari

 

آدم ها هرچــقدر که کسی رو بیشتر دوست داشته باشند

 

 

زودتـــر از دستش ناراحـت میشند

 

 

این حساسیت زیاد فقط از روی عشقه

 

پس به جای بحث ک ردن درکشون کنیم.

4l5tioclhu5c8qzda85y.jpg

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:, | 14:25 | نويسنده : marjan heydari

 

 
 اگه כּهایت נۅست נاشتن
נړقطړه ے باړاכּ است
من נړیا ړا تقدیمت مےڪنم . . .

pysb8ytry26ycmrlo5.jpg

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:, | 14:18 | نويسنده : marjan heydari

یواشــــکی دوستم داشته باش !
آدمای دنیـــــــای من
چشـــم دیدن عشــــق رو ندارن !

9b73uo9eua6l6sywm0v5.jpg


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 5 / 1392برچسب:, | 13:49 | نويسنده : marjan heydari

وسط دعوا همیشه یه جمله هست

 که میتونه بحثو عوض کنه: 

حرف نزن بیا بغلم.... 

1g1qe5eju7awog3e9v7.jpg

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 7 / 5 / 1392برچسب:, | 15:59 | نويسنده : marjan heydari


علم پزشکی ثابت کرده است که شکستن دل واقعیت است .

یعنی وقتی دل کسی میشکند در قلب اتفاقی می افتد مثل یک خون ریزی کوچک یا یک جراحت ! مثل جراحتهای کوچکی روی پوسته ی انار که آرام آرام زیاد می شود تا انار ترک می خورد . چند وقتی است که نمیدانم جراحت های روی قلبم را مدیون تو هستم ، که قلبم را شکستی ، یا مدیون دانه های انار قلبم که زیاد عاشق شدند ، در آن فضای بسته ،دوام نیاوردند و قلبم را شکافتند . .. . !
بی خیال ! مهم این است که ” لیلی ” انار ترک خورده دوست دارد . . . !


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

v انا انزلناه فی لیلة القدر v و ما ادراک ما لیلة القدر v لیلة القدر خیر من الف شهر v تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر v سلام هی حتی مطلع الفجر

به نام خداوند بخشایشگر مهربان v ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم v و تو چه می‌دانی شب قدر چیست؟! v شب قدر بهتر از هزار ماه است v فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان هر امری را نازل می‌کنند v شبی است سرشار از سلامت تا طلوع سپیده. (قرآن کریم، سوره قدر)

شب قدر بیشتر بدانیدش
===>>ادامه مطلب را دنبال کنید

 


برچسب‌ها: ادامه مطلب
تاريخ : 5 / 5 / 1392برچسب:, | 12:57 | نويسنده : marjan heydari

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...

وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم

سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی

وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..

صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و

گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه

وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری

.بعد از کارت زود بیا خونه

وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم

تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری

تو درسها به بچه مون کمک کنی

وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتی

بهم نکاه کردی و خندیدی وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی... وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود

وقتی که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..

نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد

اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری


برچسب‌ها:
تاريخ : 5 / 5 / 1392برچسب:, | 12:17 | نويسنده : marjan heydari

نیازی به انتقام نیست.
فقط منتظر بمان
آن ها که آزارت می دهند،
 سرانجام به خود آسیب می زنند
 و اگر بخت مدد کند
خداوند اجازه می دهد تماشاگرشان باشی...


برچسب‌ها:
تاريخ : 5 / 5 / 1392برچسب:, | 12:14 | نويسنده : marjan heydari

یه پسرایی هستن که . . .

صدای خنده هاشون تو خیابون میپیچه

شلواراشون نه خیلی براشون بزرگه نه خیلی کوچیک

ابروهاشون فابریک خودشونه

همونایی که نه لکسوز دارن 

نه کمـری...

اما مـرام دارن

چشمشون همه جا کار نمی کنه

و دنبال موی بلوند و چشم آبی نیست

پسرایی که موزیکـ های خارجی رو بدون معنی کردن حفظ نمیکنن

پُــــز نمیـــــــدن

پاتوق شون مهمونی و شیشه و انواع مشروبی جات نیست

آره رفیـق . . .

اونایی که تکیه کلامشون معرفته

بی ریا، با خدا، مهـربون و با مسئولیتن

آدم میتــونه بهشون تکیه کنی

کنارشـون آرامش داری

کنـارش باشی یا نباشی حواسش به بقیه دخترا نیست

و آدم ها رو مثل هـم نمی بینن

این جور پسرا خیلی مـردن

خیلی تکن، خیلی خاصن ...

خیلی شوخن و جنگولکـ بازی در میـارن

ولی احساس شون قویه

آه که بکشن خدا دنیا رو واسشون زیر و رو میکنه . . .


برچسب‌ها:
تاريخ : 5 / 5 / 1392برچسب:, | 12:10 | نويسنده : marjan heydari

مادر

شکلک های 98 لاو

ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ

ﻭﻓﺘﯽ ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ، ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ...

ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﭼﺘﻪ

ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ؟ !!

ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ...

ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ﭼﯿﻪ؟؟ ...

ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ؟ ...

ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ

ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ...

ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ...

ﺣﺎﻻ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟

ﺧﺐ ، ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ !!!

ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ ...

ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ ، ﺗﻮﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ ...

ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ!!!

ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ ...

ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ !!!

ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ ...

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 5 / 5 / 1392برچسب:, | 11:52 | نويسنده : marjan heydari

 

هر شب انتظار

خسته و کوفته میاد خونه

 

آروم کلیدو تو در میچرخونه

 

و

 

تو مث هر شب انتظارشو میکشیشکلک 98 لاو

 

میبینی بی حوصله بهت سلام میکنه

 

... 

 

تنها حرفی که میزنه:

 

من یه دوش می گیرم می خوابم

 

خونه تو سکوت مطلق فرو میره!sad

 

حتی صدای تیک تاک ساعتم دیگه شنیده نمیشه!

 

بی هیچ حرفی بری

 

ناراحت میشی

 

عصبانی

 

حرص میخوری

 

با خودت زیر لب میگی

 

به من چه, کوه که نکنده, سر کار بوده,حوصله نداره نداریم

 

میشینی رو مبل ولی باز

 

بلند میشی و میری تو آشپزخونه

 

لیوان شیر شکلات رو پر میکنی و میزاری رو میز

 

با خودت میگی می زارم رو میز!

 

خودِ خستش تنهایی بخوره!!!شکلک 98 لاو

 

دوتا دست رو دور کمرت حس میکنی

 

سرتو برمیگردونی

 

هنوز اخم تو صورتته

 

داره میخنده و میگه

 

کِی دیدی من بدون تو لیوان شیر شکلاتمو سر بکشم!!!؟

 

جواب نمیدی و هنوز اخمالویی

 

بزنه زیر خنده و بگه

 

آخه قهرم بلد نیستی .. من که می دونم دلت برام تنگ شده

 

بغلت کنه و بلند داد بزنه

 

دیـــــــــوونــــــــــه تو واسه من همه دنیاییــــــــــــــ

 

بخندی

 

بلند بخندی

 

بخنده

 

بلند بخنده

 

به همین سادگی

 

قدر لحظه هاتون رو بدونید

 

زندگی رو میشه با همین یه دونه لیوان

 

شیر شکلات شیرین کرد!شکلک

 

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 1 / 5 / 1392برچسب:, | 15:8 | نويسنده : marjan heydari

 


 

 

 


یه سری آدما هستن که خیلی عقده ای هستند،یعنی اگه دستتو تا آرنج بکنی تو عسل بعد بزاری تو حلقشون بازم نمک نشناسن،فقط دنبال اینن که یه چیزی پیدا کنن بهش گیر بدن،واقعا دلم واسشون میسوزه،البته راه حل مقابله باهاشون فقط بی
محلی کردنشونه و بسسسسسسسس!!!
 

 


آدمهای عقده ای کم نیستند

آدمهایی که وقتی جزشان را در می آوری سعی می کنند با عقده ای بازی دل خودشان را خنک و دل شما را کباب کنند.
(اما کور خوانده اند)

آدمهای عقده ای آدمهایی هستند که عقده حقارت در گلویشان به غده سرطانی بدخیمی تبدیل شده و برایشان اعتماد به نفس کاذب به ارمغان آورده است.

ادم های عقده ای ادم های هستند که جای بهتر از دنیای مجازی برای خالی کردن عقده هایشان ندارند و دردنیای واقعیشان بسیار ضعیفند

آدمهای عقده ای آدمهایی هستند که می خواهند خود را بزرگ و مهم نشان دهند برای کسی که پشیزی برایشان ارزش قائل نیست.(نمونه ادم عقده ای در نت)

آدمهای عقده ای همیشه در پی فرصتی هستند که داغ دل خود را به بهای خون کردن دل دیگری رفع و رجوع کنند.
(البته بازم کور خوانده اند)

 

 

 

دور برمون زیادن این افراد،توهر زده و تو هرطبقه ای میشه دیدشون ولی چرا فکر دوروزه دیگشون رو نمیکنند و توی زندگی ایندشونم همینجوری باشن....

هرچند تلافی کردن هم جالب نیست

 



اینم نمونه یکی از همینا

  ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﺣﺲ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﻣﺤﺒﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺑﺘﺎﺩﯾﻦ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺟﻠﻮ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻭﺍﯼ ﺧﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻮﻥ ﺑﺎﻻ ﻣﯿﺎﺭﻡ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺯﺩ ﺗﻮ ﺳﺮﻡ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺑﺴﮑﻪ ﻣﯿﺮﯼ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ! ﺑﺮﻭ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﻓﺮﺷﺎﻣﻮ ﮐﺜﯿﻒ ﮐﺮﺩﯼ
 
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮐﻼ ﻣﺤﻠﻢ ﻧﺬﺍﺷﺖ. ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻮﭼﯿﮑﻢ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﻻ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿ ﭙﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿ ﮕﻔﺖ: آﺥ ﺟﻮﻥ! اگه ﺑﻤﯿﺮی ﺍﺗﺎﻗت ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻪ .



آدمای عقده ای:

با اسم های مختلف توی وب ها نظرمیدن

خودشان رابه خدا،عالم غیب وامام زمان منتسب میکنند

اختلاس میکنند

قانون های غیرعقلانی تصویب میکنند

به هیچ وجه انتقادپذیرنیستند

بهردری میزنند تا خودشان را سرتر ازدیگران نشان دهند

رشوه میگیرند

به دیگران حسادت میکنند

ازاینکه به آنهاالتماس بشه لذت میبرند

دروغ گو هسنتد

تهمت میزنند

سعی میکنند اعتماد همه را جلب کنند

 دورو و تفرقه انداز هستن

همیشه دوست دارند به دیگران دستور بدهند

قدرناشناس اند(دقیقا)

برای وقت دیگران ارزش قائل نیستند

فقط میتوانند حرف بزنن و ادعا...پای عمل ندارند

بداخلاق وعبوسند

ازدیگران تشکر نمی کنند

و دراخر ادمانی پوچ و توخالی بیش نیستند!

....

به امید روزی که هیچ انسان عقده ای رو زمین نباشه......
سبزباشید
 


 

 

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 1 / 5 / 1392برچسب:, | 15:2 | نويسنده : marjan heydari

 دلــــم بالــکنی می خواهـــد رو به شهـــر...

و کمی بـاد خنکــــ و تاریکـــــی ...
یکــــ فنجان بــزرگــــ قهوه ...
یکـــ جرعه تـ♥ـو ...
یکــــ جرعه من ...
و سـکوتـــی که در آن دو نگـــاه گـــره خـــورده باشـــد ...
بی کلام...
میـــــدانی...!؟
دلــــم یک "من" می خواهــد بـــرای تــو...
و یک "تــو" تـــا ابــــد بــرای من ...
و باز هم 3نقطه های بی پایانِ من...


برچسب‌ها: