تاريخ : 30 / 10 / 1392برچسب:, | 17:55 | نويسنده : marjan heydari

دلم میخواهد آنشرلی باشم..تصور کنم..با خیالاتم زندگی کنم...با خیال بودن تو..

حالا که نیستی میخواهم تصور کنم هستی..همین نزدیک ها..کنار من..!

میخواهم همانند آنه با خود بگویم اشکالی ندارد..تصور میکنم..!!!


برچسب‌ها:
تاريخ : 30 / 10 / 1392برچسب:, | 17:54 | نويسنده : marjan heydari


اکنون قدم میزنم در کوچه باغ های حکایت...

هر قدم لحظه ای را در دیدگانم ظاهر می کند و خاطره ای را در ذهنم تداعی...

وجودم می لرزد...

ولی امروز...

کوچه باغ خالی از آن حکایت ها بود....حکایت هایی که لحظه به لحظه بچگیم با آن ها سپری میشد...

وحالا...

خاطره ای بیش نیست...

بچگی یعنی...بجای دلت سر زانوهات زخمی  بشه....

بچگی یعنی دور بودن از گناه و همه ی مشکلات زندگی...

بچگی یعنی وقتی کسی باهات صحبت میکنه از خجالت با گل های فرش بازی کنی...

بچگی یعنی...

آرامش...

مهربونی...

خوشی...

کاش همیشه کودک بودیم و هیچ وقت بزرگ نمی شدیم...

دلم بچگی را می خواهد...

جلوی کدام مغازه پا بکوبم تا برایم آرامش بخرند؟...


برچسب‌ها:
تاريخ : 30 / 10 / 1392برچسب:, | 17:52 | نويسنده : marjan heydari

نه من پیشتم تا دلم رو ببری نه اون که بشه ایینه دق من..

حالا فقط من موندم و خلوتم

که منتظر کسی هست تا بیاد و جای این همه دلواپسی رو توی دلم بگیره جای دلی که یک عمر تنهایی کشید

من این تنهایی رو دوست دارم حتی به قیمت سرنوشتی که خودم خواستم اگر چه تا ابد " اما خوبی اش این است که خودم خواستم نه دیگرون...

به دور از تمام وابستگیها عشق ارامش با خود می اورد نه دل شوره اما تو" ارامش این تنهایی را از من نگیر..

تنهایی که حاصل یک عمر با تو" بودن  و ارامشی ک حاصل یک عمر بی تو"...بودن


برچسب‌ها:
تاريخ : 26 / 10 / 1392برچسب:, | 17:56 | نويسنده : marjan heydari

گفتی می ایی منتظرت شدم

نبودی متاسف شدم برای همه انهایی که به خاطر کسی مجبور می شوند

به هر ناکسی التماس کنند

برای اینکه دروغ نگویند بزرگترین رویاها و دست نیافتنی رویاها را در سر می پرورانند رویاهایی که هرگز واقعیت ندارند

برای خودم هم متاسفم که مجبور شدم به خاطرت بزرگترین دروغها را باور کنم

امثال من برای خوشبخت شدن همیشه باید اول از تو"..و امثال تو"..بگذرند

تویی که به من یاد دادی برای گذشتن از دوراهی باید بین عشقهای پوشالی و واقعیتهای تلخ یکی را انتخاب کرد متاسفم برای خودم.. همین!


برچسب‌ها:
تاريخ : 26 / 10 / 1392برچسب:, | 17:54 | نويسنده : marjan heydari

تو نیستی و باز پنجره ی این اتاق باز مانده است
بادی میوزد
و آخرین تکه از بوی تنت را
از لابلای دستان خسته ام می رُباید
...
و من برای صدمین بار به خود میگویم
"وسیع باش و تنها، و سر به زیر و سخت!"
+ بعضی سفرها را نباید رفت. بعضی آدمها را -هرچند عزیز تر از نفس- نباید دید. در بعضی حالات بعضی آدمها را نباید دید! اگر حماقت یقه ی آدم را چسبید و آدم به بعضی سفرها رفت و بعضی آدمها را دید ، باید هوشیاری به خرج داد و با بعضی دیگر همسفر نشد! ...
 
++ در تمام طول این مسیر دو ساعت و نیمه دلم میخواست به جای تو با مردی سفر میکردم که میتوانستم "راحت" با او سخن بگویم. در تمام مدتی که رادیو در گوشم فریاد زد و سرعت 140 کیلومتری تو ، تیک تیک ِ سرعت سنج ماشینت را در آورد ،در تمام مدتی که میخواستم طعم ِ مزخرف ِ شیرینی ِ استکانی و برق ِ سرامیک های تمیز بیمارستان را در کف آسفالت بالا بیاورم ، دلم میخواست به جای تو مردی کنارم بود که میتوانستم اول راه به او بگویم "بیا این جاده را در سکوت و آرامش به پایان برسانیم. بیا و با من حرف نزن!"... راستی چرا مرا با خودت بردی؟!
 
+++ خدایا ! من از گرم شدن با این اشک ها خسته شده ام. مرام به خرج بده و این زمستان جور ِ دیگری گرمم کن!
 

 


برچسب‌ها:
تاريخ : 26 / 10 / 1392برچسب:, | 17:51 | نويسنده : marjan heydari

کوچکتر که بودم فک میکردم تنهایی یعنی وقت هایی که هیچکی خونه نیست! 

   اما در اصل... 

  تنهایی یعنی..  این همه آغوش برات بازه اما تو همونو میخوای که  که کنارت نیست...   

  تنهایی یعنی...    ببینی گوشیت از خودت ساکت تره...    

تنهایی یعنی....    خیلی وقته دستام با لیوان چایی گرم میشه.... 

  تنهایی یعنی...    کلی جمله ی قشنگ تو گوشیت داری ولی کسیو نداری که واسش بفرستی.... 

  تنهایی یعنی....      کسی نباشه وقتی میری بیرون  از بودن با اون لذت بری.... 

تنهایی یعنی...      تو خیابون وقتی دو نفر کنار هم خوشحال ببینی با یه لبخند تلخ نگاه کنی و بگی چی میشد تو هم الان کنارم بودی...


برچسب‌ها:
تاريخ : 21 / 10 / 1392برچسب:, | 16:25 | نويسنده : marjan heydari

وقتی یه نفر میخندد حتی واسه چیزهای احمقانه و پیش پا افتاده او از درون غمگین است
اگر یه نفر خیلی میخوابد بدانید تنهاست
اگه یه نفر خیلی کم حرف میزند و یا سریع حرفش را میزند و سریع سکوت میکند بدانید که رازی در سینه دارد
وقتی یه نفر با روال غیر عادی و حجم زیاد غذا میخورد بدانید که تحت تنش است
وقتی یه نفر واسه چیزهای کوچیک گریه میفتد بدانید رقیب القلب ااست
وقتی یه نفر حتی واسه چیز های کوچیک عصبانی میشود بدانید که عاشق است
 


برچسب‌ها:
تاريخ : 21 / 10 / 1392برچسب:, | 16:23 | نويسنده : marjan heydari


تــــــو

شبیه دیگران نیستـــی !

دیگران حـــرف میزنند ،

راه میـــروند ،

نفس میکشند ...

تــــــو

نه حــــرف میـــزنی 

نه راه میــــروی

و نه ...

میـــگذاری نفس بکشم !!


برچسب‌ها:
تاريخ : 11 / 10 / 1392برچسب:, | 17:10 | نويسنده : marjan heydari

http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?key=80cfb350a699aef4dec49c9c5cc5974e

 

 

http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?key=f4f1c05c6d2ff72fdf15b5da8f422580


برچسب‌ها: